نیر زیچرمن یک دانشجوی حقوق معمولی بود که برای پیدا کردن یک دوره کارآموزی تابستانی مشکل داشت. در راه مصاحبه، سوار آسانسور شد و با زن کنارش که سینی فنجان قهوه در دست داشت، شوخی کرد. او گفت: ((شما حتما خیلی قهوه دوست دارید)) جمله‌ای که زندگی او را تغییر داد. این زن کسی نبود جز مدیر منابع انسانی ناسا که برای یک موقعیت شغلی در بخش حقوقی ناسا دنبال کارآموز می‌گشت. او از این شوخی خوشش آمد و به او دوره کارآموزی پیشنهاد داد. دوره تابستانی زیچرمن باعث شد تا به کدنویسی علاقه‌مند شده، حرفه حقوقی خود را رها کند و بدنبال فناوری اطلاعات برود و در نهایت یک استارتاپ را تأسیس کند. او در سال 2019 شرکت خود را به قیمت میلیون‌ها دلار به Spotify فروخت. زیچرمن، که اکنون یک کارآفرین و نویسنده در نیوجرسی است، می‌گوید: ((ریشه همه چیز را می‌توان در همان شوخی در آسانسور ردیابی کرد.))

ما دوست داریم فکر کنیم که با تلاش خودمان به موفقیت دست خواهیم یافت. با این حال، بسیاری از ما به تخته می‌کوبیم، کارت‌های تاروت را بررسی می‌کنیم و طالع بینی می‌خوانیم، یا جملات تاکیدی مثبت را تکرار می‌کنیم تا راه خود را به سوی خوشبختی هموار کنیم. (حتی TikTok یک اصطلاح هم برای آن دارد: “سندرم دختر خوش‌شانس.”) به نظر می‌رسد که سرنوشت ما اغلب به شرایط و اتفاقات و شاید حتی کمی جادو گره خورده باشد. اما ما بیش از آنچه فکر کنیم، قدرت داریم تا خودمان را خوش‌شانس‌تر کنیم.

ریچارد وایزمن، استاد روانشناسی دانشگاه هرتفوردشایر انگلستان و نویسنده کتابی مهم در مورد شانس، می‌گوید: شما می‌توانید شانس خود را خلق کنید. او و تیمش صدها نفر را که خود را خوش‌شانس یا بدشانس می‌دانستند مورد مطالعه قرار دادند. گروه اول تمایل داشتند که شاد، خوش بین، پذیرا و انعطاف‌پذیر باشند. گروه دومی سرهای خود را پایین انداخته و قادر به تشخیص و استفاده از فرصت‌ها نبودند.

وایزمن می‌گوید: «وقتی استرس و نگرانی و اضطراب دارید، نوع دید شما تونلی می‌شود.))  در یک آزمایش، به شرکت‌کنندگان گفته شد که تعداد عکس‌ها را در روزنامه بشمارند. افرادی که خود را بدشانس‌ توصیف می‌کردند، به نصف صفحه تبلیغات که پاسخ آزمون را در خود داشت، توجه نمی‌کردند. آنها به جای اینکه سریع تکلیف را تکمیل کنند و جایزه نقدی خود را دریافت کنند، فقط به کاغذ خیره می‌شدند.

طرز فکرت را عوض کن

وایزمن می‌گوید با تهیه یک «دفتر خاطرات شانس»، یک چشم‌انداز مثبت و گسترده برای خود ایجاد کنید. در آن دفتر یک اتفاق خوب که در آن روز رخ داده، یا یک اتفاق بد از گذشته که دیگر اتفاق نمی‌افتد را ثبت کنید. او می‌گوید از آنجایی که احساسات مسری هستند، خلق و خوی خوب و حس انعطاف‌پذیری شما می‌تواند بر دیگران تأثیر بگذارد. این افراد می‌توانند اتفاقات خارق‌العاده‌ای مانند تامین مالی ایده شما، ایجاد استثنایی به نفع شما یا ارتباط شما با عشق زندگیتان را برای شما رقم بزنند.

در مرحله بعد، سعی کنید یک غذای جدید بخورید، فیلمی را تماشا کنید که معمولاً نمی‌بینید یا دکوراسیون خانه خود را تغییر دهید. وایزمن می‌گوید: شما با این اقدامات ساده به خود نشان می‌دهید که فردی انعطاف‌پذیر هستید. افراد بدشانس فقط یک راه رو به جلو می‌بینند. افراد خوش‌شانس یک هدف تعیین می‌کنند، اما برای رسیدن به آن هدف، راه های مختلف را در نظر می‌گیرند.

قدرت شانس

یک خبر بد برای سختکوش‌ها: هوش و توانایی شما فقط تا مرحله‌ای باعث پیشرفت می‌شود. آلسیو امانوئل بیوندو، دانشیار دانشگاه کاتانیا ایتالیا که در مورد سیاست‌های اقتصادی تحقیق می‌کند، می‌گوید: “شانس به اندازه استعداد مهم است.” در مقاله‌ای در سال 2018، او و همکارانش نتایج یک شبیه‌سازی کامپیوتری که در آن 1000 نفر در طول یک دوره 40 ساله در معرض 1000 رویداد تصادفی قرار گرفته بودند را منتشر کردند. نیمی از رویدادها مثبت بودند که با نقاط سبز نشان داده شدند. نیمی از آنها منفی بود که با نقاط قرمز مشخص می‌شد. همچنین برای هر فرد سطح هوش، توانایی و تلاش تعیین می‌شد. بر اساس این مدل، افرادی که به اوج موفقیت رسیدند، به ندرت کسانی بودند که بیشترین استعداد را داشتند. در عوض، بزرگ‌ترین برندگان، استعداد متوسطی داشتند، اما با شانس تصادفی موفق می‌شدند و نقاط سبز بیشتری داشتند. بیوندو خاطرنشان می‌کند که بسیاری از چیزهای خارج از کنترل ما مانند جایی که ما متولد می‌شویم، ثروت خانواده و… می‌تواند مسیر زندگی ما را تعیین کند.

لورا نایت، مدیر خلاقی که در بخش بسته‌بندی اسباب‌بازی کار می‌کند، فرزند ارشد یک مادر مجرد مهاجر است. او که وسواس زیادی برای رسیدن به ثبات مالی داشت، به فرصت‌هایی که بیش از حد خطرناک بودند، نه گفت. بعنوان مثال کارآفرینی از او دعوت کرد تا به استارت آپی بسیار موفق بپیوندد، یا مدیری در صنعت فیلم به او قول یک قرارداد فیلمنامه نویسی بعد از دبیرستان را داد، اما او همه آنها را رد کرد. او وقتی به گذشته نگاه می‌کند، از همه شانس‌هایی که رد کرده پشیمان است این زن 43 ساله که در سن‌آنتونیو زندگی می‌کند، می‌گوید: (( من خیلی می‌ترسیدم)).  تابستان امسال، او برای به انجام رساندن یک رویای دیرینه دست به اقدام زد و بازی کارتی خود را با مضمون پری دریایی راه اندازی کرد. هنگامی که سفارشات بلافاصله شروع به سرازیر شدن کردند، او شوکه شده بود. همچنین کاملا اتفاقی نتفلیکس نمایشی به نام “MerPeople” را به نمایش گذاشت که کاملاً با بازی او همخوانی داشت. روش ایجاد شانس نتیجه داده بود.

نقطه ها را به هم وصل کنید

کریستین بوش، دانشیار دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و نویسنده کتاب «ذهنیت سرندیپیتی» می‌گوید: «سرندیپیتی» درباره اتصال نقاط بین خود و دیگران است. او توصیه می‌کند به جای اینکه وقتی با یک فرد جدید آشنا می‌شوید، فقط شغلتان را معرفی کنید، سه نکته جالب را که جنبه‌های مختلف شما را آشکار می‌کند، بیان کنید. بعنوان مثال شما شیفته سیاه‌چاله‌ها هستید، برای سفر با قایق برنامه‌ریزی می‌کنید و می‌دانید چگونه فرزند دو ساله‌تان را تربیت کنید. رویکردی که بوش آن را “استراتژی قلاب” می‌نامد، شانس شما را برای برقراری ارتباط عمیق با افراد یا کشف یک شانس افزایش می‌دهد.

اگر از صحبت کردن با افراد جدید یا طرح ایده خود نگران هستید، بوش پیشنهاد می‌کند از خود بپرسید: اگر این کار را بکنم، بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟ او می افزاید، اگر در حین تلاش برای رسیدن به هدف، مانعی پیش بیاید، سعی کنید تفکر خود را تغییر دهید. به جای اینکه موضوع را به عنوان مشکلی که برنامه شما را نابود می‌کند، در نظر بگیرید، آن را به عنوان یک مسیر انحرافی که بخشی از برنامه بوده، دوباره در نقشه اصلی قرار دهید. ما اغلب فکر می‌کنیم که بعضی وقایع در زندگی‌مان، اتفاقات وحشتناکی هستند، اما بعداً متوجه می‌شویم که آن سد راه‌ها، ما را به مسیری جدید و شگفت‌انگیز سوق داده اند.

سال‌ها پیش، در برنامه‌ریزی سفر به اروپا، متوجه شدم هتل ساحلی رویایی من در بارسلون کاملاً رزرو شده است. با ناراحتی، اتاقی را در جای دیگری گرفتم. حق با من بود: هاستل جدید چیز خاصی نبود. اما در اتاق مشترک، با هم‌اتاقی‌ام شروع به صحبت کردم. مشخص شد که ما دو هفته قبل از یک دانشگاه فارغ‌التحصیل شده بودیم. ما اکنون باهم ازدواج کرده‌ایم و دو فرزند داریم. هنوز هم نمی‌توانم باور کنم که اینقدر خوش‌شانس بودم.